شاید در خیالبافیهای خود شرایط دورکاری را بسیار لذتبخش ببینید. با لباس راحتی در خانه روی مبل لم دادهاید و از گرمای بخاری لذت میبرید. یک قهوهی داغ برای خود ریختهاید و هروقت احساس خستگی میکنید با آرامش نوش جان میکنید و میتوانید وسط کار تخمه بشکنید. دیگر کسی نیست که به شما بگوید چه تایمی وارد اداره شو و چ زمانی خارج شو و میتوانید تا لنگ ظهر بخوابید. نیازی نیست از خانوادهی خود دور باشید و هروقت هوستان کرد با خانوادهتان گپ و گفتی داشته باشید و از بودن در کنار آنها لذت ببرید.
مهمتر از همه، یک محیط آرام و بدون دغدغه و استرس اضافی در اختیار دارید که میتوانید در آن به خوبی تمرکز کنید. تازه کافی است گوشی خود را خاموش کنید تا به کارهای مهم خود در شرکت برسید و دیگر مانند وقتی که در شرکت هستید درگیر کارهای فوری، جلسههای ناگهانی، رفتوآمدهای بیش از حد و... نمیشوید.
حتی در اوایل دورکاری از این موضوع که بازدهی کارتان چندین برابر شده لذت ببرید. اما دیر یا زود این مدینهی فاضله خراب میشود. چرا؟!
یک دلیل ساده! چون انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به معاشرت دارد. زمانی که شما زنجیرهی ارتباطات خود را کاملا با افراد قطع کنید انگیزه و اهدافتان برایتان پوچ و بیمعنی میشود. اگر کمی به ماهیت اهدافتان فکر کنید به همین نتیجه میرسید. تحقق اهداف ما زمانی لذتبخش خواهد بود که در جامعه دیده شود. حتی اگر هدف شما شهرت، کمک به دیگران و... نباشد و با یک نگاه منفعت طلبانه تنها به کسب پول بیندیشید، باز هم میبینید این پول درآوردن بدون وجود انسانهایی که بتوانید با آنها معامله داشته باشید معنایی ندارد.
البته شاید برایتان گنگ باشد چون در محیط شما تنها با همکاران و کارفرمایتان ارتباطی ندارید و با بقیه ارتباط دارید پس این چه ترازوی مقایسهای است؟!
شرکت، دانشگاه، خانه، فامیل و... همه دنیاهای کوچکتری هستند که اگر زنجیرهی ارتباط شما با اعضای هریک قطع شود شما در ادامهی کار به مشکل برمیخورید. برای مثال در دورکاری پیشرفتها برای شما ملموس نیستند. هرچقدر هم در جریان ریز جزئیات باشید (که در دورکاری غیر ممکن است!) باز هم زمانی که پیشرفت را لمس نکنید برای شما معنایی ندارد.
تابحال دقت کردید که حتی دست فروشهای مترو هم کارتخوان دارند و ترجیح میدهند به جای اینکه به آنها پول نقد بدهید کارت بکشید؟
به نقل از کتاب بازاریابی عصبی ژوهان بقوسیان، زمانی که شما پول را به طور نقد پرداخت میکنید درد بیشتری را احساس میکنید نسبت به زمانی که کارت میکشید. بنابراین شاید در هر دو صورت میزان یکسانی پول از دست بدهید اما حالت اول برای شما ملموستر است و مقاومت بیشتری ممکن است نشان دهید.
همین اتفاق در دورکاری هم اتفاق میافتد و این ملموس نبودن پیشرفت در طولانی مدت انگیزهی کار کردن را از شما میگیرد و شما را نسبت به انجام با علاقهی کار دلسرد میکند.
نکتهی دیگر نیاز انسان با معاشرت با دیگران است. شاید بگویید در دورکاری هم میتوان کارها را انجام داد و با معاشرت با خانواده و دوستان و... پرداخت. اما به این توجه کنید که شما نیاز دارید با افرادی که در دنیای کاریتان هستند معاشرت کنید.
کار کردن در دنیای کاری و معاشرت کردن با افراد خانواده به قول معروف قیمه تو ماست ریختن است!
تصور کنید در حال کار کردن با لپتاپتان هستید، مادر یا همسرتان مشغول تماشای تلویزیون است و بچهها در خانه در حال بازی کردن هستند. در چنین محیطی نه تنها شما از افراد خانه انرژی نمیگیرید، بلکه نیاز است یک انرژی مضاعفی صرف کنید تا بتوانید در برابر وسوسهی انجام کارهای روزمره با خانواده مقاومت کنید.
اما زمانی که شما در محیط کاری هستید و پشت لپ تاپ خود در حال انجام وظایف خود هستید، همکاران شما در اطراف شما نیز در حال انجام کار هستند و حتی اگر رو به موت هم باشید با دیدن آنها شما نیز به طور ناخودآگاه تشویق به ادامهی کار میشوید.
البته افراد مختلف در این زمینه تفاوتهایی دارند که ناشی از ویژگیهای شخصیتی آنها است. برای مثال یکی از شاخصههای افراد برونگرا این است که انرژی خود را از محیط بیرون و به بیان دیگر از انسانها میگیرند. درحالیکه افراد درونگرا انرژی خود را از تنهایی و در محیط درونی خود میگیرند.
بنابراین یک فرد برونگرا احتمالا با دورکاری مشکلات بیشتری خواهد داشت. چرا که منبع اصلی انرژی خود را از دست داده است و برای چنین فردی حتی محیط گرم و نرم خانه برای کار کردن مانند جهنم است!
در حالیکه ممکن است یک فرد درونگرا از چنین محیطی لذت ببرد که میتواند به راحتی خلوت کند و باتمرکز و بدون مزاحمت کار خود را انجام دهد.
برای همین اگر انتخاب شما دورکاری است شاید مهمتر از بررسی مزایا و مضرات دورکاری بهتر است ببینید دورکاری برای شما و شخصیت شما مفید است یا مضر.
همین حالا در شرایط کرونا و قرنطینگی نیز میبینید که بسیاری از افراد که همیشه فعال بودند در این دوران رو به افسردگی هستند و برعکس آن دستهای از افراد در شرایط قرنطینه در حال صفاسیتی هستند.
البته این تنها مشکل دورکاری نیست! ناهماهنگی بین افراد حضوری و دورکار، شرایط کارآموزی سخت افراد دورکار، پیگیری دشوار کارها و ارتباط برقرار کردن با تیم، عدم توازن در تقسیم کارها بین افراد دورکار و حضوری، حضور بیشتر در فضای مجازی (برای دسترسی به تیم و هماهنگی کارخا) و به دنبال آن حواسپرتیهای بیشتر از جمله چالشهای دیگر افراد دورکار میباشد.
البته این را نادیده نگیریم که دورکاری برای شما زمانی میخرد که در هیچ شرایطی نمیتوانستید به آن دسترسی داشته باشید و شاید بتوان گفت این مهمترین مزیت دورکاری است که با افزایش سرعت انجام کارها برای شما زمان کافی برای رسیدگی به سایر کارهایتان را میدهد.
تمام مطالب گفته شده در این مقاله نشات گرفته از هشت ماه تجربهی دورکاری است و حس میکنم چیزی که از تجربه برآمده باشد بهتر از ترجمهی مقالهای است که نه در شرایط کشور ما رخ داده است و بعضا یک تئوری بیش نیست. خوشحال میشوم اگر در قسمت کامنتها شما نیز از مزایا و معایب دیگر دورکاری بنویسید و با نوشتههای خود سایر دوستانتان را راهنمایی کنید.
0 نظر