اگر برای کاری درخواست استخدام داده باشید به احتمال زیاد یک مصاحبه را تجربه کرده اید. مصاحبه گر پیش شما می نشیند و سوال هایی می کند که احتمالا خیلی از آن ها به نظرتان ربطی به کارتان ندارد و دچار تردید و استرس می شوید. برای به دست آوردن شغلی که می خواهید باید این مرحله را با موفقیت طی کنید. برای کمک به این مسئله یک تقلب کوچک برایتان آماده کرده ایم.
مصاحبه شغلی به منظور آگاهی از میزان مهارت، دانش و تجربه ی شما در حوزه ی کاری مورد نظر انجام می شود. مصاحبه شغلی یکی از قدیمی ترین شیوه های انتخاب فرد مورد نظر توسط کارفرماست. در مصاحبه کاری علاوه بر ارزیابی میزان مهارت و دانش، رفتار، برخورد مناسب و آراستگی ظاهری شما نیز مورد بررسی و کنکاش قرار می گیرد.
سخت ترین سوال در مصاحبه شغلی
سخت ترین سؤال در یک مصاحبه شغلی از دیدگاه مصاحبهشونده ممکن است از دیدگاه مصاحبهکننده آسانترین سوال ممکن باشد.
"خب... درمورد خودت برام بگو."
وقتی به این سوال فکر میکنیم ممکن است به نظر برسد پاسخ دادن به آن اندازهی آب خوردن آسان باشد. چون پاسخ دادن به چنین سوالی نه نیاز به سناریوی از پیش تعیین شده و خاصی دارد، نه نیازی به آوردن مثال است، نه حتی نیازی به داشتن مهارت فنی و علم خاصی است و نه سوال وحشتناکی است مثل "بزرگترین نقطه ضعف و ایرادت چیه؟" اینجا فقط و فقط از شما خواسته شده بگویید... هر چیزی که میخواهید.
اما این سوال فقط ساده "به نظر میرسد". حقیقت این است که چنین سوالی که بدون اینکه چارچوب خاصی برای پاسختان معین کند، مانند یک نامهی سرگشاده صرفا از شما میخواهد صحبت کنید، میتواند تهدیدهای بیشتری نسبت به فرصتها برای شما داشته باشد.
مثل اینکه یک بوم و قلممو داشته باشید و قرار باشد از هرچیزی به ذهنتان میرسد روی آن نقاشی کنید. در چنین موقعیتی با خودتان فکر میکنید:
- باید داستان زندگی خود را بگویم؟
- باید از سابقهی شغلی خودم صحبت کنم؟
- آیا می توانم از سرگرمیها و فیلم های مورد علاقهام بگویم؟
- یا باید در مورد آخرین شغل یا رئیسم صحبت کنم؟
این مسئله اغلب در کلاسها و کارگاههای آموزشی نیز مشکلساز میشود: برقراری ارتباط بیهوده. وقتی هیچکدام از افراد نمیدانند موقعی که میخواهند صحبت کنند، چگونه میتوانند نظر خود را بیان کنند یا برای رساندن مفاهیم و واقعیتهای مختلف دچار سردرگمی میشوند.
بیشترین انتظار کارفرمای آیندهتان از شما این است که با پاسخ دادن به این سوال به او کمک کنید یک نکته را متوجه شود: "این شخص میتواند به بهترین شکل این موقعیت شغلی را پر کند؟"، نه خلاصهای از کتاب "همه چیز درباره من".
5 تکنیک پاسخ دادن در مصاحبه شغلی
اما برویم سراغ اصل مطلب: چگونه می توانید از سؤال گسترده و جامع مصاحبهکننده به یک پاسخ خاص و متناسب با سوال و هدف او برسید؟
این کار با تلف نکردن وقت خودتان و مصاحبهکننده شروع می شود. |
-
چیزی بیشتر از بیوگرافی خود ارائه دهید.
برای اینکه در جواب دادن به این سوال به هدف بزنید باید بدانید که که مصاحبهکننده به لطف فایل رزومهتان سابقه کاری شما را به خوبی میداند بنابراین شروع یک مونولوگ براساس صفحه LinkedIn یا رزومهتان کاری بیهوده است. به یاد داشتهباشید که مصاحبهها بیشتر برای انتخاب افراد شایسته و مناسب هستند تا اثبات صلاحیت. اگر از اول واجد شرایط نبودید که اصلا در آن اتاق نبودید.
جان لیز، استراتژیست شغلی، توصیه میکند مصاحبه را مانند یک تست اولیهی بازیگری تصور کنید. همانطور که کارگردان بازیگر را در نقش پیشنهادی تصور میکند، وقتی شما صحبت میکنید مصاحبهکننده نیز در تصوراتش فیلمی را میبیند كه در آن "شما با اعضای تیم مشغول به كار هستید، به رئیس خود گزارش میدهید، یا با مشتریان و سهامداران صحبت می كنید." بنابراین باید تلاشتان را بکنید تا نشان دهید برای آن موقعیت شغلی مناسب هستید.
همچنین این جلسه برای صحبت از زندگی شخصی شما، مانند مسائل خانوادگی و تعطیلات اخیرتان نیست. چنین صحبتهایی را میتوانید به بعد موکول کنید. مثلا وقتی مصاحبه تمام شد یا حتی وقتی استخدام شدید! در حالحاضر، باید تمام سعیتان را بکنید تا بهترین first impression ممکن را داشته و از لحظات اولیه بیشترین بهره را ببرید.
اظهار نظر و پاسخ به این سوال، یک فرایند دو مرحلهای است که نیاز به مقداری تمرین دارد. برای شروع، مشخص کنید که آن سازمان به طور خاص چه چیزی از فردی در این موقعیت شغلی انتظار دارد. سپس پاسخ خود را به گونهای تنظیم و شخصیسازی کنید که نشان دهید شما بهترین شخص برای برآورده کردن آن نیاز، هستید.
-
نیاز را شناسایی کنید.
شناسایی نیاز سازمان به معنای بررسی دقیق شرح موقعیت شغلی مانند یک نقشه گنج و استخراج تمام اسرار آن است. عباراتی مانند "لازم است"، "باید داشته باشند" و "بسیار مطلوب" به معنای گفتهها و نیازمندیهای آن شرکت است، بنابراین این موارد را در برنامهریزی خود هایلایت کنید. موارد موجود در پایین لیست که با عنوان "ترجیح داده میشود" دیده میشوند معمولا اهمیت کمتری دارند. بنابراین به مواردی که در زیر عناوینی مانند "آنچه ما به دنبال آن هستیم" و "آنچه ما نیاز داریم" هستند، توجه ویژه ای داشته باشید. اینها همان نقاط طلایی در نقشهی گنج هستند.
گاهی ممکن است مهارتهای شما با شرح و توضیحات یک شغل مطابقت داشته باشد، حتی اگر خود نقش یا عنوان آن شغل اینطور نباشد. تمی جانز، مدیر عامل استراتژی و استعداد میگوید:
"با بیان اینکه چگونه مهارتهای فعلی شما با یک شغل سازگار است، به بهتر شدن پروفایل کاری خود کمک کنید. به عنوان مثال، مسئول امور مشتریان با کارمند هتل یا مسئول پذیرش سازگار هستند."
پس چیزی که از عنوان یک شغل مهمتر است مهارتهایی است که برای انجام آن نیاز است.
لحن توضیحات شغلی نیز می تواند بیانگر خیلی از نکات باشد. توصیفاتی که به صورت هوشمندانه و با حالت خاصی نوشته شدهاند که نشان دهندهی شوخ طبعی نویسندهی آن است یا حتی ممکن است دقیقا در توضیحات آن نوشته باشند "حس طنز و شوخطبعی ترجیح داده می شود" نشانگر محیط شغلیای است که افراد دوست دارند از آن لذت ببرند. در مقابل، یک آگهی شغلی بسیار رسمی ممکن است نشانگر یک محیط کار محافظهکار و جدی باشد که انتظار میرود کارمندان آن در مورد کار کاملا جدی باشند.
در مرحله بعد ، به وب سایت آن شرکت سر بزنید، روی بخش "درباره ما" کلیک کنید و کاملا با فرهنگ شرکت و ارزشهای اصلی آنها آشنا شوید. آیا آنها بیشتر در مورد انجام کار و خدمت به مشتری صحبت کردهاند یا در مورد حمایت از کارمندان؟
با نگاهی به این دو منبع، سه ویژگی شخصی را که بیشتر به دنبال آن هستند، بنویسید. به دنبال ویژگیهایی مانند "خلاق و مبتکر در حل مسئله"، "مدیر و رهبر توانمند " یا "علاقه به کار گروهی" باشید، نه مدرکهایی مانند "MBA" و "پنج سال سابقهی کاری مرتبط. "
از این اطلاعات برای تکمیل جملهی: "آنها به دنبال شخصی هستند که ..." استفاده کنید و آن را بنویسید.
-
جای خالی نیاز را پر کنید.
اکنون عبارت بالا را به "من کسی هستم که ..." یا "رویکرد من در محل کار..." تغییر دهید.
داستانی از زندگی حرفهای خود انتخاب کنید که نشان دهد شما آن نیاز خاص را در شغل دیگری برآورده کردید، ترجیحاً به مواردی اشاره کنید که داستان شما با عملکرد شغلی که برای آن اپلای کردهاید مطابقت داشته باشد. راحت باشید و جزئیات را برجسته کنید، اما عناصر اصلی را از خود نسازید یا تغییر ندهید. مهم نیست که آنها بتوانند تشخیص دهند یا نه، شما اینطور فرض کنید که آنها میتوانند دروغ یا اغراق را از کیلومترها دورتر حس کنند.
-
تمرین باعث دقت میشود.
دو قطعهی "من کسی هستم که ..." و "داستان شما" را کنار هم بگذارید و با صدای بلند صحبت کنید، مثل اینکه دارید پاسخ یک سوال را میدهید.
از آنجا که این صرفا یک تمرین است، وسوسه خواهید شد که جوابتان را با حالت مسخره بگویید یا جدی نگیرید، اما تبلی نکنید. تمرین با صدای بلند خیلی مهم و کلیدی است چرا که این کار یک تمرین ذهنی نیست؛ این یک جنبه جسمی است و شما باید برای انتقال ایده و فکرتان از ذهن به دهان تمرین کنید و آماده باشید.
همچنین بخوانید: چگونه با مشتری صحبت کنیم؟ |
-
همهی موارد را کنار هم بگذارید.
بیایید این کار را در یک سناریو در یک دنیای خیالی آزمایش کنیم: شما برای کار در موقعیت سوپروایزر خدمات و امور مشتری یک شرکت بزرگ ارائهی دهندهی سرویس اینترنت به نام داتنت درخواست دادهاید. ابتدا سراغ وب سایت این شرکت رفته و فهمیدید که "خدمات عالی به مشتریان" ویژگی بارز آنها و "پشتیبانی" یکی از ارزشهای اصلی آنها است. در توضیحات شغل، دیدهاید که "مهارت های ارتباطی قوی" بسیار مورد تاکید است.
در روز مصاحبه، شما مینشینید و در همان اوایل مصاحبه از شما میپرسند:
"خب... درمورد خودتون برام بگید."
خب حالا که پاسخ اشتباه را میدانید، برویم سراغ یک پاسخ مورد قبول و خوب:
"من همیشه آدم اجتماعیای بودم. حتی در زمان مدرسه و دانشگاه، بهترین و خوشحالکنندهترین زمان برام وقتی بود که با افراد مختلف حتی افراد غریبه صحبت میکردم. به خصوص اگر کاری از دستم بر میومد تا بهشون کمک کنم. به همین دلیله که چند سال به عنوان مسئول بازاریابی فعالیت کردم و سالها در صنعت خدمات کار کردم و به همین دلیله که این شغل رو در خدمات به مشتری انتخاب کردم.
البته این یکی از مواردی است که من واقعاً درمورد داتنت تحسین میکنم. اینکه داتنت چقدر بااحترام، دلسوزی و گوش شنوا با مشتریانش رفتار میکنه. اخیرا سعی کردم در کارم به دیگران در یادگیری و توسعهی مهارتهای فردی بری ارتباط با مشتریان کمک کنم که باعث شده هم علاقهام به کمک به دیگران و هم روابط مشتریان رو در بر بگیره."
دلیل اصلی ایدهآل بودن پاسخی مثل این، این است که شما با پاسخ به آن، نه تنها خود را توصیف کرده و داستان خود را هم تعریف کردهاید؛ بلکه نشان دادهاید که ویژگیهای شما با اهداف و ارزشهای شرکت نیز تطابق دارد و پاسخ سوال را نیز دادهاید.
این که بتوانید نیاز سازمان را بیان کرده و خود را با یک داستان مرتبط در آن موقعیت شغلی نشان دهید، باید چیزی فراتر از همان موقعیت باشد تا شما را یک سروگردن بالاتر از سایر متقاضیان قرار دهد. چرا؟ چون بر خلاف آنها شما فقط در مورد خودتان به آنها نگفتید، شما اشاره کردید که چرا برایشان باارزش هستید و باید به شما اهمیت بدهند.
در آخر...
جملهی زیر را همیشه به یاد داشته باشید:
.You never get a second chance to make a first impression شما هرگز فرصت دومی برای ایجاد تاثیر اولیه ندارید. |
مصاحبهی شغلی جایی است که first impression در آن بیشترین اهمیت را دارد. و میتوان گفت سوال "از خودت برام بگو." در ایجاد این تاثیر اولیه، بیشترین تاثیر را دارد.
یکی از آرزوهای همهی ما در زمان تحصیل این بوده که روزی سوالات امتحان از جایی به دستمان برسد تا با خیال راحت سر جلسهی امتحان حاضر شویم. این هم یکی از سوالات امتحان مصاحبهی کاری شماست. به شما اطمینان میدهم که این سوال پای ثابت مصاحبههای شغلی است و با فکر کردن و تمرین آن قبل از جلسه، گامی بزرگ در رسیدن به شغل مورد علاقهتان خواهید برداشت.
0 نظر