از مواد اولیه تا رسیدن یک محصول به دست ما، هزاران (اگر نه میلیونها و میلیاردها!) عامل داریم که در کیفیت و قیمت محصول موثر است. اگر شما میخواستید تجارت و تولید خود را بهینه کنید، چه راهی را پیش میگرفتید؟
اصلا چطور میخواهید متغییرهای مختلف را یک جا بررسی کنید؟ داشتن یک دید جامع و کلی به ما کمک میکند تا تاثیرات را بررسی کنیم و راحتتر نقاطی را بیابیم که جای پیشرفت داریم.
در همین راستا در این مقاله با مدل زنجیره ارزش پورتر آشنا میشویم. قرار است بفهمیم:
زنجیره ارزش چیست؟
مزیتهای رقابتی مختلف چه هستند؟
چطور یک تحلیل پورتر تهیه کنیم و هر قسمت این مدل چیست؟
زنجیره ارزش پورتر چه مزایا و معایبی دارد؟
زنجیره ارزش چیست؟
از قدم اول تا آخر فرآیند ایجاد محصول توسط زنجیره ارزش توصیف میشود. با تهیه یک مدل تصویری برای فعالیتها میتوانیم نقاطی را تعیین کنیم که میتوانیم در آنها هزینه را کاهش دهیم یا کیفیت را بهتر کنیم.
از این دست تجزیه و تحلیلها برای رسیدن به یک مزیت رقابتی، بهبود کارایی و افزایش حاشیه سود کمک میگیریم.
اولین بار مایکل پورتر، استاد دانشگاه هاروارد، مفهوم زنجیره ارزش را در کتاب "مزیت رقابتی" خود معرفی کرد. اگر به اسم کتاب هم دقت کنید، متوجه میشوید که هدف نهایی استفاده از این آنالیز رسیدن به یک مزیت رقابتی نسبت به دیگران است.
این مزیت رقابتی میتواند در هزینه یا تمایز محصول خود را نشان دهد.
مزیت هزینه: کمیت مهمتر از کیفیت
هدف در این استراتژی این است که شما به کمترین هزینه در صنعت یا بازار خودتان تبدیل شوید. شرکت هایی که در این استراتژی موفق هستند، بهرهوری فوقالعادهای دارند و از مواد و منابع کم هزینه استفاده میکنند تا قیمت کلی محصول کاهش پیدا کند.
مزیت تمایز: تک ستاره بازار خود باشید
در این استراتژی شما محصولی را تولید میکنید که هیچ رقیبی مثلش را ندارد، برای رسیدن به این یکتایی باید تمرکز منابع و زمان خود را روی تحقیق و توسعه قرار دهید. این تمایز به شما قدرت میدهد تا قیمت بالایی برای محصول خود تعیین کنید و به این شکل پاداش نوآوری خود را بگیرید.
شاید بخواهید هر دو مزیت را در اهداف خود بگذارید اما بهتر است یک مزیت انتخاب کنید و در همان جهت تلاش کنید. انتخاب یک هدف مشخص به شما امکان برنامهریزی درست را میدهد و دامنه کارهایی که باید برای بهبود انجام دهید، محدود میکند.
اما چطور مزیت رقابتی خود را انتخاب و شناسایی کنیم؟ مدل زنجیره ارزش پورتر...
این مدل تمام فعالیتهای شما را در یک تصویر خلاصه میکند تا بتوانید به راحتی مزیت خود را مشخص کنید و به سمت بهتر شدن حرکت کنید.
تحلیل زنجیره ارزش پورتر
طبق مدل پورتر، فعالیتهای تجاری به دو دسته اصلی و پشتیبانی تقسیم میشوند.
اولین و مهمترین گام در تهیه تحلیل پورتر، شناسایی و تفکیک این فعالیتها است. اینطور شما میدانید کجا بیشترین هزینه را میکنید، کجا جای پیشرفت دارید و رقبا در چه زمینهای از شما برتر هستند.
فعالیتهای اصلی یا اولیه
5 فعالیت اصلی داریم که شامل تمام اقدامات اصلی تولید و فروش در یک تجارت است. اگرچه این فعالیتها در صنایع مختلف با هم تفاوتهایی دارند اما در کل، نقشی در هر سازمان دارند:
تدارکات ورودی:
قبل از شروع تولید باید مواد و منابع اولیه از تامینکنندگان تامین شود، در این بخش از تحلیل به مکان تامینکنندگانی که با آنها همکاری دارید و هزینه حمل و نقل مواد به کارخانه خود توجه کنید.
این مرحله شامل دریافت مواد اولیه، انبارداری و کنترل موجودی نیز میباشد.
عملیات:
این بخش شامل تمام کارهایی است که باعث تبدیل منابع به محصول نهایی میشوند.
در قسمت عملیات ماشینآلات، هزینههای اجرا فرآیند تولید، بستهبندی، آزمایشات و دیگر اعمال ایجادکننده ارزش، بررسی میشوند.
تدارکات خروجی:
وقتی که به محصول برسید، باید آن را توزیع کنید. اینجا باید هزینه حمل و نقل محصول به مشتریان، انبارداری، نحو پردازش سفارشات و روابط خود با توزیعکننده و شرکتهای پخش را در نظر بگیرید.
مثلا: توزیعکنندگان برای هر فروش هزینه جدا دریافت میکنند؟
بازاریابی و فروش:
تولید محصولات الزاما باعث فروششان نمیشود، در اصل عدم معرفی خوب محصول میتواند تمام زحمات را به باد دهد.
موضوعاتی که در این بخش تحلیل میشوند شامل قیمتگذاری، هزینههای تبلیغات و انتخاب کانال مناسب، دسترسی، جذب و استراتژی فروش است.
خدمات و پشتیبانی:
در آخر هر آنچه برای مشتریان بعد از فروش انجام میدهید در این دسته قرار میگیرد.
مثلا: آموزشها در مورد محصول، پیگیری ADRها، ریکال محصول و...
فعالیتهای پشتیبان یا ثانویه
این فعالیتها در طول مسیر تولید از فعالیتهای اصلی حمایت میکنند:
زیرساخت شرکت:
زیرساخت معمولاً از کل زنجیره ارزش پشتیبانی می کند و نه از فعالیتهای فردی.
نباید این فعالیت ها را دست کم گرفت زیرا میتواند یکی از قدرتمندترین منابع مزیت رقابتی باشد، مثلا تصمیمات استراتژی به کل شرکت اثر میگذارد.
زیرساختهای شرکت از تعدادی فعالیت شامل مدیریت عمومی (استراتژیک)، برنامه ریزی، امور مالی، حسابداری، حقوقی، امور دولتی و مدیریت کیفیت تشکیل شده است.
مدیریت منابع انسانی:
مدیریت منابع انسانی شامل تمام فرایندها و سیستمهای مربوط به مدیریت کارمندان و استخدامها است. کارمندان عالی میتوانند یک مزیت رقابتی باشند.
توسعه فناوری:
فناوری را میتوانیم در هر بخش از زنجیره داشته باشیم تا کارایی بیشتر و هزینه را کم کنیم.
به عنوان مثال میتوانیم به فناوری ارتباط از راه دور، نرم افزار اتوماسیون حسابداری، تحقیقات طراحی محصول و ... اشاره کنیم.
تدارکات:
تدارکات به عملکرد خرید ورودیهای مورد استفاده در زنجیره ارزش شرکت اشاره دارد، نه خود ورودیهای خریداری شده.
ورودیهای خریداری شده برای هر فعالیت ارزشی، از جمله فعالیتهای پشتیبانی مورد نیاز است.
ارزش و هزینه فعالیتها را تحلیل کنید
حال که زمان لازم برای دستهبندی فعالیتهای سازمان خود را گذاشتهاید، نوبت میرسد به طوفان فکری، روشهایی که هر فعالیت برای شما ایجاد ارزش میکند را مشخص کنید.
این فعالیتها را با مزیتی که به عنوان هدف انتخاب کردهاید مقایسه کنید و ببینید هم جهت هستند یا نه؟
به تحلیل ارزش نگاهی کنید:
- آیا فعالیتها به اندازه کافی فشرده هستند؟
- هزینهای که صرف بخش X میشود مناسب است؟
این دست سوالات به شما کمک میکند تا بفهمید در کجا بهینه هستید و کجا نیاز به کار دارد.
فرصتهای کسب مزیت رقابتی را شناسایی کنید
حال که تحلیل کامل شد، میتوانید نقاط قوت و ضعف خود را ببینید و بر آن اساس تصمیم بگیرید چه تغییراتی لازم است صورت بگیرد.
اول کار سراغ غول آخر نروید! از تغییرات جزئی که اثر بزرگی میگذارند کار را شروع کنید و بعد به چالشهای بزرگتر که بهرهوری کلی را سخت کردهاند، بپردازید.
آنالیز زنجیره ارزش و روشهای مشابه به شما کمک میکنند تا بهتر موارد موثر و راه پیشرفت و حل مشکل را شناسایی کنید و ارزش خود در بازار را به همراه حاشیه سود، بالا ببرید.
اگر علاقه دارید با روشهای آنالیز دیگر آشنا شوید، مقالات زیر میتوانند کمکتان کنند: |
مزایا و معایب زنجیره ارزش چیست؟
اول نکات خوب را بگوییم:
- یک نقشه واضح از کلیه فعالیتهای کلیدی تولید میکند.
- میتواند به شما در بهبود کارایی و تمرکز، در نتیجه حاشیه سود شما کمک میکند.
- با شفافیت در مورد نحوه کار کسب و کار به شما کمک می کند تا تصمیمات استراتژیک بگیرید.
- به شما این امکان را میدهد که بدون حواس پرتی بیشتر ، روی قسمت داخلی کسب و کار خود تمرکز کنید.
با همه خوبیها، هیچ چیز بی نقص نیست و باید این محدودیتها را هم در نظر بگیرید:
- بخشهای استراتژیک مانند امور مالی در "گروهی همه گیر" قرار میگیرند بنابراین ممکن است تمرکز بر این زمینه را کاهش دهد.
- منابع انسانی از سال 1985 به میزان قابل توجهی تغییر شکل داده است و میتواند به اندازه فعالیتهای اولیه مهم شود.
- شکستن فعالیتهای سازمان به بخشهای خردتر میتواند به معنای فراموش کردن اهداف اصلی استراتژیک شما باشد.
در آخر
با زنجیره ارزش و تحلیل آن آشنا شدیم. فهمیدیم که چطور این مدل را پر کنیم و برای بهبود کسب و کار خود و رسیدن به اهداف استراتژیک از آن استفاده کنیم.
در استفاده از این دست آنالیزها برای رسیدن به آگاهی و رسیدن به یک مزیت رقابتی باید مزایا و معایب را در نظر بگیریم تا به درستی و با موفقیت از آن ها استفاده کنیم.
0 نظر