مسیر کارآفرینی مسیری پر پیچوخم است...
برای عبور بیدردسر از این راه و رسیدن به هدفهای مورد نظر، باید نقشهی راه را به خوبی بلد بود و تمامی موانع آن را شناسایی کرد. البته فراموش نکنید که با وجود شناخت کامل مسیر، احتمال غافلگیری شما وجود دارد؛ اما باز هم میتوان شانس خود را برای پیشروی سریع در این مسیر افزایش داد. اما چگونه؟!
با شناسایی دقیق و بررسی موانع و نقاط ضعف و در نظر گرفتن راهحل برای رفع آنها میتوانیم کسبوکار خود را به جمع ده درصد بیزینس موفق برسانیم. در این مقاله با ما همراه باشید تا 10 مانع قرار گرفته بر سر راه کارآفرینان و استارتاپها را مورد بررسی قرار دهیم.
1. رهبری قوی و باصلابت
برای اینکه استارتاپ شما به ثبات و قدرت مورد نظر شما دست پیدا کند و بتواند در بازار رقابتی جان سالم به در ببرد، نیاز است مدیران و رهبران آن تمامی تلاش و ارادهی خود را بر روی رشد بیزینس متمرکز کنند. اما توجه کنید رهبری قدرتمند، با خودسری و قدرتنمایی دو چیز کاملا متفاوتاند.
رهبران خوب نیاز به استخدام افراد مناسب و کاربلد را درک میکنند و میدانند برای به دست آوردن و حفظ اعتماد این افراد نیاز است که با آنها ارتباط و همکاری همدلانه و دوطرفهای ایجاد کنند. آنها به موفقیت کسبوکارشان ایمان دارند و دائما در حال تلاش برای رسیدن به چشماندازهای مورد نظر برای آیندهی کمپانیشان هستند.
رهبری کلید اصلی موفقیت یک استارتاپ است؛ مدیران قدرتمند، در واقع تصمیمگیرنده، توسعهدهندهی ایدهها، تشکیلدهندهی تیم و تعیینکنندهی وجههی شرکت هستند و در صورتی که شما در مقام مدیریت یک کسبوکار نوپا قرار بگیرید، نقشی بسیار حیاتی در تمامی این حوزهها خواهید داشت. به طور خلاصه بدون یک رهبری قوی تمامی کارها به شکست برمیخورند.
2. پیشرفت در بازار رقابتی
فرقی ندارد وارد چه نوع حوزهای از کسبوکار شده باشید؛ استارتاپ شما وارد یک عرصهی رقابتی شده است که باید از آن جان سالم به در ببرد. این رقابتها ممکن است باعث پیشروی بیزینس شما و صعود آن از پلههای ترقی و یا سقوط و شکست آن شود.
برای اینکه از کنده شدن کلک کسبوکارتان در این میدان جلوگیری کنید، باید یاد بگیرید چگونه در این رقابتها حریفان خود را به زمین بزنید. این کار رمز اصلی برای محکم کردن جای پای کسبوکارتان در بازار است.
رقابت باعث میشود شرکتها بر روی نیازها و دغدغههای مشتریان و مخاطبانشان فوکوس بیشتری داشته باشند و سعی کنند قیمت محصولات و خدمات خود را پایین بیاورند. همچنین رقابت، به کمپانیهای تازهکار این فرصت را میدهد تا وارد بازار شوند و شانس خود را امتحان کنند.
در دریای پرتلاطم رقابت یا باید شنا کرد یا غرق شد؛ پس بهتر است خود را برای شنا در این دریا از قبل آماده کرده باشید.
3. به کارگیری و گردآوری افراد مستعد
اگر شما یک رهبر قدرتمند باشید، یقینا تاکنون به اهمیت استخدام افراد با پیشینه، دارای مهارت و استعدادهای مناسب برای کسبوکارتان پی بردهاید. اما تنها عامل موفقیت یک بیزینس استخدام افراد مناسب نیست؛ عامل دیگر، تشکیل یک گروه از افراد است که میتوانند به خوبی در کنار هم کار کنند، از یکدیگر یاد بگیرند، به یکدیگر کمک کنند و با انگیزه و تمرکز برای موفقیت استارتاپ تلاش کنند.
4. ایجاد ثبات در عملکرد
فرض کنید استارتاپ شما پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کند و فروش شما سر به فلک بکشد. ممکن است با این شرایط فکر کنید کسبوکارتان به تمامی انتظارات و اهدافی که در نظر دارید خواهد رسید. اما واقعیت این نیست. حقیقت این است که روزهای خوشی، تا ابد باقی نمیماند.
حتی زمانی که به نظر میآید تمامی امور به بهترین نحو و بدون هیچ گونه نقصی در حال انجام است، باز هم باید جانب احتیاط را رعایت کرد. اگر تصور میکنید همه چیز تا ابد آرام و خرم باقی میماند، بهتر است خودتان را برای یک شکست بزرگ در آیندهای نه چندان دور نیز آماده کنید!
برای به ثبات رسیدن کسبوکارتان نیاز است تلاش و پشتکاری مستمر داشته باشید و به قول معروف گهی تند و گهی خسته در مسیرتان حرکت نکنید. شما نمیتوانید با اعتماد به موفقیتهای گذشته و یا به امید موقعیتهای آینده کارتان را پیش ببرید.
فرقی نمیکند کسبوکار شما متعلق به کدام حوزه است. شما باید برای هر گونه چالش و یا موقعیت در آینده آماده باشید، سخت کار کنید و به این موضوع توجه کنید که اگر دیر بجنبید، از گردونهی رقابت حذف خواهید شد.
5. تقسیم بودجه و مشکلات مالی
یکی از آزاردهندهترین چالشهای اکثر استارتاپها، میزان درآمد و سرمایهی آنهاست. احتمال اینکه کسبوکارهای نوپا تحت فشارهای مالی کمر خم کنند و به بن بست بخورند بسیار زیاد است. ممکن است هزینههای غیر منتظره و اورژانسی بر شرکت تحمیل شود. یا اینکه بیزینس روی کاغذ پرسود باشد، اما در واقعیت پولی به دست صاحبان آن نرسیده باشد.
یکی از معضلات استارتاپها نداشتن درآمد و فروش کافی به خصوص در اوایل راهاندازی آنهاست. در این مواقع فشاری که هزینههای توسعه و یا حتی ثابت نگه داشتن بیزینس بر موسسین استارتاپها تحمیل میکند، میتواند یک استارتاپ را به مرز نابودی بکشاند.
برای مدیریت صحیح اینگونه بحرانها، شرکت شما نیازمند یک برنامهریزی دقیق و درست برای تقسیم بودجه است. برآمدتان از هزینههای جاری شرکت را یادداشت کنید تا برنامهریزی مالی را راحتتر و با دقت بیشتری انجام دهید.
سعی کنید یک پیشبینی منطقی از هزینهها و درآمد کسبوکارتان داشته باشید تا بتوانید از پیش، برنامهریزیهای موردنظرتان را انجام دهید و مشکلات و بحرانهای سر راهتان را زودتر شناسایی کنید.
برای جلوگیری از ایجاد مشکلات مالی، مهلت پرداخت مشتریان پس از تنظیم قرارداد را کوتاهتر تعیین کنید و یا اینکه برای خرید محصولات و خدماتتان پیشقسط تعیین کنید.
6. تعیین محصولات و جامعهی هدف آنها
تعیین نوع محصول و خدمتی که کارآفرینان میخواهند بر روی عرضهی آن تمرکز داشته باشند، از اولین معضلاتی است که در مسیر راهاندازی کسبوکار به آن برمیخورند.
مشکلات اینچنینی علیالخصوص برای کارآفرینانی که میخواهند کسبوکاری اینترنتی تاسیس کنند، نقش پررنگتری ایفا میکند. از طرفی تنوع جوامع هدف بیزینسها به حدی زیاد است که انتخاب یک حوزهی مشخص برای سرمایهگذاری به یکی از اعمال شاقه تبدیل شده است؛ از طرف دیگر تمام ایدههای خوب که پتانسیل موفقیت را دارند قبلا توسط افراد دیگر مطرح و اجرا شدهاند.
پس شما چگونه میتوانید با این بیزینسها رقابت کنید و جایگاه خودتان را در بازار مورد نظرتان تثبیت کنید؟
این دقیقا زمانی است که باید آستینهای خود را بالا بزنید و به تحقیق و بررسی بپردازید. در این حین به نکات زیر توجه داشته باشید:
- دوست دارید بیزینستان کدام دسته از مشتریان را پوشش دهد؟
- علایق، مهارتها و تجربههای شما در چه حوزهای بیشتر است؟ نوع کار شما باید از علایقتان منشا بگیرند.
- ترندهای موفق در عصر و جامعهی شما چیست و روی کدامیک از آنها میتوانید سرمایهگذاری کنید؟
این نکته را در نظر بگیرید که هر کاری که میکنید باید در انتها به ایجاد یک برند خاص برای شما منجر شود.
7. شناخت مشتریان
جلب اعتماد مشتریان یکی از ارکان حیاتی برای ایجاد یک بیزینس با پشتوانهای از مشتریان وفادار است. تمامی استارتاپها این هدف را دنبال میکنند. اما واقعیت این است که هیچ استارتاپی نمیتواند تمامی مخاطبانش را جذب کند.
قطعا همهی افراد، علاقهمند به خریداری محصولات و خدمات شما نخواهند بود. برای موفقیت باید بدانید که مشتریان شما چه کسانی هستند و بهترین روش برای جذب آنها چیست؟
دانستن گروه سنی مخاطبان، جنسیت و سطح تحصیلات آنها کافی نیست. شما باید بدانید که چه چیزی میتواند آنها را برای خرید محصولات شما مشتاق میکند، چه خواستهها و آرزوهایی دارند و با چه دغدغهها و کمبودهایی مواجه هستند، تا بتوانید به درستی از آنها شناخت پیدا کنید.
شما باید پرسونای کسبوکارتان را به درستی شناسایی کنید و براساس خواستهها، نیازها و استاندارهای آنها یک شخصیت برای کسبوکارتان ایجاد کنید. با شناخت درست مشتریانتان، پیدا کردن و جذب آنها آسانتر خواهد بود.
در این مقاله بیشتر با پرسونا در حوزه سلامت آشنا شوید. |
8. مارکتینگ و برندینگ
هر کمپانی یک شخصیت خاص برای خود ایجاد میکند. این شخصیت چیزی ورای لوگو، شعار و عبارت تبلیغاتی است. این شخصیت در واقع ارزشهایی است که شرکت برپایهی آنها استوار است، تصویری است که در ذهن مخاطب از شرکت شما ایجاد میشود و ویژگیهایی است که مردم را به خرید محصولات و خدمات شما ترغیب میکند. اما غالبا استارتاپها به این مسئله توجه ندارند و اهمیت تبلیغات و بازاریابی را دست کم میگیرند. بازاریابی، برندسازی و تبلیغات نقش پررنگی در ایجاد هویت شرکت ایفا میکند.
لازمهی برندینگ این است که شما مشتریان خود را به طور دقیق بشناسید و تعیین کنید که چه ویژگیهایی میتواند کسبوکار شما را برای آنها منحصر به فرد و متمایز کند. برندسازی باید از همان ابتدای کار در لیست چشماندازهای شما قرار بگیرد.
برای مطالعه بیشتر می توانید مقاله برندینگ در صنعت داروسازی را بخوانید. |
9. تعیین درست چشمانداز و اهداف
یکی از مسائلی که تمام استارتاپها دیر یا زود با آن مواجه میشوند تغییر و تحول دائمی است. ورود به بازار کارآفرینی مانند شرکت در یک مسابقهی دوی امداد است که قبل از ورود شما به زمین مسابقه، رقبای شما رقابت را آغاز کردهاند.
شما هم تا قبل از این مسابقه با اعضای تیمتان هیچگونه تمرینی نداشتهاید. برای اینکه در این مسابقه به موفقیت دست یابید، باید مسیر را به درستی تعیین کنید و به خوبی بشناسید. در غیر این صورت راهتان را گم خواهید کرد و پیدا شدنتان با خدا خواهد بود!
تعیین درست و دقیق چشماندازها دقیقا همان عاملی است که سرعت دویدن شما را در پیست مسابقه چندین برابر میکند. این برنامه به شما میکند نقشهی مسیری که برای موفقیت میخواهید طی کنید، به درستی ترسیم کنید. تعیین اهداف شفاف به همراه چشماندازهای منطقی و مناسب در به کارگیری یک استراتژی قوی برای رسیدن به موفقیت نقش مهمی دارد.
10. مدیریت زمان
در بحبوحهی مواجهه با هزاران تصمیم و مشکلی که در حین راهاندازی یک کسبوکار در مسیر شما قرار گرفتهاند، ممکن است احساس کنید که گذر زمان با شما سر جنگ دارد!
شما برای رسیدگی به وظایفی که در طول روز باید انجام شوند وقت کافی در اختیار نخواهید داشت. اما اگر یاد بگیرید چگونه زمان را مدیریت کنید و یک برنامهریزی زمانی درست انجام دهید، میتوانید به تمام کارها و وظایفتان برسید.
برای اینکه کارهایتان را به بهترین نحو اما در کمترین زمان انجام دهید نیاز دارید که تمرکز بالایی داشته باشید و بتوانی دکارهایی که وقت شما را تلف میکنند، شناسایی کنید. سعی کنید به صورت هفتگی فهرست اهداف و ماموریتهایتان را تدوین کنید.
خردکردن اهداف بلندمدت و بزرگ شرکتتان به اهداف کوچکتر که به صورت هفتگی قابل دسترس هستند، به شما کمک میکند امور مهمتر را آسانتر شناسایی کنید و وقت خود را به آنها اختصاص دهید.
البته یکی دیگر از عوامل مهم برای کار کردن موثر و با بازده بالا، توجه به میزان استراحت و تفریحی است که شما برای خود در نظر میگیرید. اگر فکر میکنید با کار کردن بیوقفه و دریافت استراحت ناکافی میتوانید به موفقیت برسید، باید بگویم کاملا در اشتباه هستید.
شما با در نظر گرفتن زمان استراحت و تفریح، میتوانید ذهن خود را برای اتخاذ تصمیمات کاری درستتر و انجام وظایفی با کارایی بالاتر آماده کنید.
مقاله راهکارهای اساسی برای مدیریت زمان می تواند در این جهت کمکتان کند. |
سخن آخر
برای طی کردن مسیر پرپیچوخم رسیدن به موفقیت در حوزهی کارآفرینی باید نقشهی راه را کاملا بلد باشید، موانع را بشناسید و راهحلهای مناسب را برای چالشهای پیش رویتان در نظر بگیرید. در این مقاله 10 تا از موانعی که ممکن است در این مسیر به آنها بربخورید بررسی کردیم و راهحلهای مناسب برای گذر از آنها را نیز به شما ارائه دادیم.
با شناسایی و بررسی این چالشها میتوانید از قبل برنامهریزیهای مورد نیاز برای برخورد با آنها را تعیین کنید تا مسیرتان را با احتیاط بیشتری طی کنید و در این بین تلفات کمتری بدهید! پیشنهاد میکنم بعد از خواندن این مقاله سری به این لینک هم بزنید.
0 نظر