گاهی اوقات یادگیری بعضی مباحث مهم در میان دیگر دغدغهها، فراموش میشود. تا اینکه مواجهه با یک چالش، اهمیت آن مهارت را به ما یادآوری میکند. مدیریت استرس نیز جزو آن دسته از مباحثی است که تا قبل از درگیر شدن با موجود نانوپارتیکل کرونا، کمتر به آن توجه میشد. اما پس از رویارویی با این چالش، اهمیت یادگیری آن بهتر مشخص شد. البته اینجا منظور من تنها افرادی نیست که برای مقابله با این بحران افراطی عمل میکنند و ترس از بیماری، ابعاد مختلف زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده است. بلکه افراد آسوده خاطری که این بیماری را شوخی گرفتهاند نیز، نیاز به یادگیری مهارت مدیریت استرس دارند.
اما شاید برایتان سوال پیش آمده باشد که: چرا هر دو گروه افراد دارای استرس بالا و استرس پایین، نیاز به یادگیری این مهارت دارند؟
برای پاسخ به این سوال، باید با تعریف استرس و انواع آن آشنا شوید. البته آشنایی با تعریف یک موضوع به ما دلیل قانعکنندهای برای یادگیری آن مبحث ارائه نمیدهد. به همین منظور در گام بعد اهمیت مدیریت ریسک را برای شما توضیح دادهایم و پس از آن برای دستگرمی یک تمرین برای شما آماده کردهایم تا شما را برای یادگیری عمیقتر این مهارت آماده کنیم.
البته توجه کنید که میزان یادگیری مباحث بعدی به تلاش و پشتکار شما بستگی دارد. ما تنها میتوانیم در مزرعهی ذهن شما بذر بکاریم و راه پرورش یک گیاه خوب را به شما آموزش دهیم اما در نهایت خود شما هستید که با مراقبت و پرورش این بذرها، آنها را به ثمر میرسانید.
معجزه ای در کار نیست همه چیز به خودتان بستگی دارد. استرس میتواند زندگی بخش یا مرگ آور باشد برای یکی زهر و دیگری نوش دارو.کتاب آمپول استرس
آیا استرس، ترس و اضطراب با هم تفاوت دارند؟
تعریف این مقایسه را در قالب یک سناریو برای شما توضیح میدهیم. شاید خیلی از شما این شرایط را تجربه نکرده باشید اما احتمالا تعریف آن را از بقیه شنیدهاید. یکی از پرتنشترین شرایطی که دانشجویان با آن روبرو میشوند، ارائهی پایاننامه است. لطفا خودتان را در آن شرایط تصور کنید:
کاملا به موضوع تسلط دارید و خودتان را برای دفاع آماده کردهاید. بااینوجود تا قبل از زمان ارائه، ترسی در شما وجود دارد. این یک احساس کاملا طبیعی است. نام این احساس طبیعی و ناخوشایندی که در مواجهه با خطرات و تهدیدات واقعی بروز میدهید، ترس است.
واکنش شما به این احساس طبیعی میتواند به دو صورت ادامه پیدا کند:
- این ترس بر شما غلبه میکند و شما را به سمت انجام فعالیتهای مختلف برای فرار از ترس میکشاند. برای مثال میتواند شما را تحریک به عقب انداختن زمان ارائهی پایاننامه کند. در این حالت ترس شما را به سمت احساس اضطراب هدایت کرده است.
اضطراب، احساس مبهم و ناخوشایندی است که در فرد نگرانی ایجاد میکند. اگر قبلا شرایط مشابهی با موقعیت استرسزا تجربه کرده باشید و دوباره با آن موقعیت روبرو شوید، احساس اضطراب به شما دست میدهد. مثلا ممکن است قبل از ارائهی پایاننامه، یک سخنرانی دیگری را خراب کرده باشید و همین اضطراب شما را در مواجهه دوباره با این موقعیت، افزایش میدهد.
- حالت دیگری نیز وجود دارد. در آن حالت شما بر ترستان غلبه میکنید و وارد صحنه میشوید. پس از وارد شدن به صحنه و شروع ارائه، علائم مختلفی مانند تپش قلب یا لرزش دست از خود بروز میدهید. این علائم میتوانند تا پس از زمان ارائه نیز با شما همراه باشند. در این حالت شما با احساس استرس، دست و پنجه نرم کردهاید.
آیا باید از استرس دوری کرد؟
هانس سلی اولین کسی است که در سال 1975 استرس را بطور علمی تعریف کرد. مطابق با تعریف هانس سلی، استرس به دو نوع مثبت و منفی تقسیم میشود. در ادامه با بررسی هر یک از این دو نوع استرس و تاثیر آن در زندگیتان، میتوانید به جواب سوال مطرح شده، برسید.
استرس مثبت:
ما برای بقا به مقداری نگرانی نیاز داریم. نگرانی، دفاع طبیعی ما در مقابل یک موقعیت تهدیدکننده است و به ما کمک میکند تا به سرعت و به طور موثری واکنش نشان دهیم. البته استرس و نگرانی تا یک نقطهی معین باعث افزایش عملکرد میشود. پس از آن افزایش اضطراب تاثیر معکوسی بر عملکرد ما میگذارد.
آیا داشتن استرس مثبت، ضروری است؟
استرس با افزایش ترشح آدرنالین در خون، انرژی شما را افزایش میدهد. این انرژی در زمان انجام کارهای خطیر و مهم، باعث تمرکز بیشتر و عملکرد بالاتر میشود. علاوهبراین استرس میتواند انگیزهی شما را برای خلق ایدهها و راهحلهای جدید افزایش دهد.
یک مثال از تاثیر استرس مثبت را میتوانیم در شرایط بهوجود آمده مشاهده کنیم. کرونا باعث شده بیشتر مشاغل به سمت دورکاری بروند. این دورکاری باعث کاهش بازدهی افراد شده است. یکی از دلایل این موضوع نداشتن استرس مثبت است. زمانی که در کنار یک تیم و تحت نظر یک رهبر کار میکنید در شما یک حس نگرانی مثبت برای انجام بهموقع و صحیح آن کار وجود دارد. اما در خانه و هنگام دور بودن از آن حالت، شما نگرانی کمتری برای انجام کارهایتان دارید و برای همین کیفیت کار شما کاهش پیدا میکند.
نگرانی خوب پیش بینی آگاهانه است.ادواردام هالوول
استرس بد:
مرز باریکی بین استرس خوب و بد وجود دارد. اگر مواظب این مرز نباشید و استرس شما از حد مجاز بیشتر بشود، بازدهی و کارایی شما بسیار کاهش پیدا میکند. به طور کلی زمانی افراد از مرز استرس های خوب به سمت استرس های بد حرکت میکنند که خودشان را در برابر تهدیدهای جهان آسیب پذیر ببینند و حس کنند برای کنترل دنیای خود توانایی کافی را ندارند.
این موضوع را با معادلهی نگرانی نشان میدهند:
افزایش آسیب پذیری+کاهش توان و قدرت= افزایش نگرانی
استرس منفی چه تاثیراتی روی زندگی شما دارد؟
استرس منفی موجی از انرژیهای منفی را به دنبال خود میآورد که این موج میتواند روابط کاری و اجتماعی شما را تحت تاثیر قرار دهد. این نوع از استرس تاثیرات جسمی و روانی زیادی روی افراد میگذارد. کاهش بازده و خلاقیت دو نمونه از تاثیرات روانی آن است. تاثیرات جسمی استرس منفی به حدی زیاد است که سازمان جهانی بهداشت و درمان (WHO) دراینباره گفته است:
استرس شغلی، یک اپیدمی جهانی است. بنابراین میتوان اسم این نوع از استرس را، قاتل خاموش گذاشت.
فرار از استرس، عامل اصلی ایجاد استرس است.
عامل اصلی و مولد استرسهای گوناگونی که تجربه میکنید، حاشیه امن شماست. بااینکه هدف از ایجاد دایرهی امن، دوری از استرس و دستیابی به آرامش است، اما ترس از دست دادن محدودهی امن، نگرانیهای مختلفی را برای شما بهوجود میآورد. مثلا تضمین یک آیندهی خوب، در دایرهی امنیت شما قرار دارد. حال اگر برای رسیدن به این آینده بیش از حد وسواس و نگرانی به خرج دهید خود را گرفتار استرس منفی میکنید.
نویسنده ی کتاب "آمپول استرس" در این زمینه تعبیر زیبایی میکند:
پرنده تا وقتی که درون قفس باشد، نمیداند پرواز چیست و با حسرت به بیرون مینگرد. اما وقتی آزاد میشود، پرواز را یاد میگیرد.
و حالا مهمترین بخش مقاله:
چگونه استرس خود را کنترل کنید؟
برای مدیریت استرس باید مانند یک بندباز حرفهای عمل کنید. کاری که بندبازان در آن تبحر دارند، تعادل است. در مدیریت استرس نیز اولین اصل، رعایت تعادل است. یعنی همیشه سعی کنید حد و حدود استرس مثبت و منفی را رعایت کنید. برای انجام اینکار نمیتوانیم به شما یک فرمول خاصی پیشنهاد بدهیم و تضمین کنیم که با رعایت آن در مدیریت استرس عالی میشوید. همانطور که یک بندباز تعادل خود را با تمرین بدست میآورد، شما نیز با انجام تمرینهای متداوم و طولانی مدت به این مهارت دست مییابید.
اولین تمرین برای یادگیری مهارت مدیریت استرس:
اولین گام برای مدیریت استرس، شناخت منابع استرس است. منابع استرس هر کس منحصر به خود آن فرد است. پس برای شروع این مسیر، با انجام تمرین زیر منابع استرس خود را شناسایی کنید:
یک چک لیست تهیه کنید و آن را به دو بخش تقسیم کنید. در قسمت اول آن، کلمهی منابع استرس و در قسمت دوم آن کلمهی علائم استرس را بنویسید. حالا به اتفاقات روزمرهی خود نگاه کنید و موقعیتهایی که در آن، دچار استرس میشوید را یادداشت کنید. روبروی هر موقعیت، علائمی را که در آن لحظه پیدا میکردید بنویسید.
نتیجه:
هدف از این مقاله پیدا کردن یک دید کلی نسبت به استرس و اهمیت مدیریت استرس برای کنترل آن بود. اما دانستن یک تعریف، وقتی مفید است که از آن به طور کاربردی استفاده شود. بههمینمنظور برای یادگیری کامل و کاربردی این مهارت با انجام تمرینهای مختلف، مقالات بعدی سورنا آکادمی در این حیطه را دنبال کنید.
0 نظر