یکی از ترندترین حوزههای کاری که امروزه دانشجویان و جوانان زیادی به آن علاقه دارند کار در استارتاپهاست.
میتوانید امتحان کنید، یک روز که وارد کلاستان در دانشگاه یا وارد محل کارتان شدید از افراد بپرسید که آیا دوست دارید در یک استارتاپ کار کنید یا یک استارتاپ داشته باشید؟ احتمالا پاسخ تعداد قابل توجهی از افراد مثبت خواهد بود.
ما این موضوع را وقتی بهتر درک کردیم که چند هفته پیش از شما خواستیم سوالاتی که در حوزههای مختلف دارید را از ما بپرسید. با توضیحاتی که دادم احتمالا حدس زدهاید که یکی از بیشترین سوالاتی که از ما پرسیده شد سوالات حول محور موضوع "استارتاپ" بودند.
اما یکی از مشکلاتی که همهی ما داریم این است که همیشه تنها خوبیها و بخشهای هیجانانگیز زندگی افراد را دیده و از چالشهای زندگی و کار آنها آگاه نیستیم. درمورد استارتاپها نیز همینطور است. درست است که دیدن بال و پر گرفتن یک کسب و کار از ابتدا، خیلی جذاب است ولی چالشها و سختیهایی دارد که وقتی از دور به یک استارتاپ نگاه میکنیم آنها را نمیبینیم. سختیهایی که ممکن است باعث خستگی و ناامید شدن خیلی از افراد شود و حتی بدتر از این، اگر از قبل با آنها آشنا نباشیم میتوانند باعث شکست خوردن ما شوند.
به همین دلیل، تصمیم گرفتم در ادامهی مقالهی چطور استارتاپ خودم را تاسیس کنم؟ در این مقاله به چالشهای کار در این حوزه و داشتن یک استارتاپ بپردازم. هر بنیانگذار استارتاپ در شروع کارش میداند که با موانع زیادی روبرو خواهدبود ولی بازهم ممکن است به خاطر پیشبینی نشده بودن، ندانستن بهترین راهحل یا حتی نداشتن منابع کافی از روبرو شدن با این مشکلات غافلگیر شود.
قطعا بهترین راه برای درک سختیها و چالشهای این مسیر، استفاده از تجربیات افرادی است که قبل از ما این راه یا راههای مشابه آن را تجربه کردهاند. به همین دلیل، در این مقاله سعی کردم از تجربیات مدیران استارتاپ تیم که آن را در بلاگ خود منتشر کردهاند، استفاده کنم و از نظرات و تجربیات آنها در راه چندسالهی ادارهی این استارتاپ بنویسم.
در ادامه به 5 چالش از 11 چالش اصلی و بزرگی که استارتاپها در راه خود با آن روبرو هستند، خواهیم پرداخت تا اگر شما نیز خواستید روزی استارتاپ خود را تاسیس کنید، به آنها توجه کرده و از قبل برای مقابله با آنها برنامهریزی کنید و به قول معروف، با چشم باز تصمیم بگیرید.
چالش اول: آیا برای مسائل و مشکلات مالی برنامه دارید؟
بیایید بدون تعارف برویم سر اصل مطلب: بله، شما به پول احتیاج دارید. مگر اینکه این شانس را داشته باشید و پولتان از پارو بالا برود. اگر نه، مشکلات مالی خیلی زود حتی از جانب سرمایهگذارانتان نیز به یک مسئلهی مهم تبدیل خواهد شد.
درگیری یک استارتاپ در مسائل نقدینگی، میتواند به شدت آسیبزننده بوده و باعث به تاخیر افتادن فرایندهای مهمی مانند تغییر در تولید، استخدام کارکنان کلیدی یا تغییر محل کار شود. حتی ممکن است بعد از مدتی نیاز به آپدیت یا خریداری یک نرمافزار، بازاریابی و یا توسعهی محصول داشته باشید که این موارد میتوانند تاثیر زیادی در موفقیت شما داشته باشند.
بنابراین ممکن است چیزی که میخواهم بگویم به نظرتان کمی متناقض به نظر برسد ولی حتی اگر سعی دارید ریسک مالی کارتان را کم کنید، آخرین چیزی که استارتاپ شما در ابتدای کار، به آن نیاز دارد، کم کردن هزینهها و تعدیل نیرو است چرا که در این روزها شما باید تمام انرژی و تمرکز خود را روی موارد دیگر بگذارید.
حالا ممکن است بپرسید، چطور میتوان دغدغهی مالی نداشت و به پول فکر نکرد؟
دیوید روت (کارآفرین) در مقالهای که در نشریهی فوربز منتشر کرده میگوید: " شما به عنوان یک رهبر، این وظیفهی شماست که مقدار زمان و سرمایهای که برای رفتن به مراحل بعدی کار نیاز دارید را پیشبینی و مدیریت کنید، بدون اینکه هیچکدام تمام شوند! "
بنابراین همهچیز را قبل از شروع برنامهریزی کنید، تا مبادا در نیمهی راه متوجه مسائلی شوید که از قبل پیشبینی نکردهاید. چرا که همین مسائل میتوانند دلایل شکست شما باشند. پس به طور خلاصه بگویم: به حساب خود برسید پیش از اینکه به حسابتان رسیدگی شود.
چالش دوم: آیا به بازاریابی و فروش فکر کردهاید؟
آیا منابع کافی را در بازاریابی و فروش قرار می دهید؟
برخی از افراد تازهکار فکر میکنند میتوانند این دو عملکرد را به طور کامل نادیده بگیرند و امیدوارند که دهان به دهان چرخیدن اسم آنها برایشان کافی باشد. یا اگر یک شرکت هستند، ممکن است معتقد باشند که فروش بصورت آنلاین خود به خود رشد میکند و به حضور تیم های فروش و بازاریابی در فضای غیرمجازی نیازی نیست.
اما اینکه شما شناختهشدن خودتان را به مشتریان بسپارید و امید داشتهباشید تا خودشان شما را کشف کنند، چیزی بیش از یک باور غلط نیست.
سعی کنید در یک برنامه ساختارمند، کارهایی که برای معرفی و پروموت استارتاپ خود نیاز دارید بیاورید.
هنگامی که سایت خود را راه اندازی کردید، با تلاش روی SEO می توانید مطمئن شوید وب سایت شما برای موتورهای جستجو قابل دسترسی بوده و رتبه بندی محتوای شما را برای کلمات کلیدی مربوطه بدست آورده و بازدیدکنندگان را به وب سایت شما هدایت میکند.
و هنگامی که پایههای فروش و بازاریابی خود را از برنامهریزی میکنید و میسازید، از این فرصت استفاده کنید و زیرساختهای آنها را به خوبی یکپارچه کنید.
چالش سوم: آیا میدانید نداشتن "برنامه" میتواند شما را تا مرز شکست پیش ببرد؟
شاید باورش برایتان سخت باشد ولی تعداد زیادی از استارتاپها به دلیل اینکه برنامه ریزی را "فراموش کرده اند" شکست میخورند یا ممکن است واقعاً برنامه ریزی کرده باشند، اما برنامهی آنها تمام مسائل پایهای را پوشش ندادهاست.
مسائل کلیدی مانند فروش، توسعه، منابع انسانی، کمبود مهارت و بودجه چیزهایی نیستند که بعد از شروع تازه به آنها فکر کنید همه آنها باید از ابتدا بخشی از بیزنس پلن (business plan) شما باشند.
بعد از اینکه برای این موارد برنامهریزی کردید، باید برای چیزهایی که نمیتوانید آنها را پیشبینی کنید، برنامه ریزی کنید. حتی اگر نمیتوانید برای هر حادثهای آماده شوید، باید بدانید که وقتی حوادث غیر مترقبه پیش چه کاری باید انجام دهید.
پس یادتان باشد، جزئیات را به بعد موکول نکنید. اگر برنامه کسب و کار شما خوش بینانه است و جایی برای حوادث غافلگیرکننده وجود ندارد، به دردسر بزرگی افتادهاید و به قول بنجامین فرانکلین: " اگر در آمادگی شکست بخورید، باید برای شکست آماده شوید."
چالش چهارم: چقدر به فکر پیداکردن افراد مناسب و متخصص هستید؟
شما برای ادامهی بیزنس خود به مهارتهای خاصی نیاز خواهید داشت که برای رشدتان ضروریاند. برای اینکه بتوانید افراد مناسب بیزنس خود را پیدا کنید باید دقیقا بدانید در هر مرحله از کار به چه مهارتهایی نیاز خواهید داشت.
آگاه نبودن به مهارتهای مورد نیازتان میتواند باعث تاخیر در پیدا کردن پرسنل مناسب شود. این کار میتواند باعث صرف انرژی و هزینهی بیش از حد شود که وجود این مشکلات ممکن است باعث بروز مشکلات بیشتر و بزرگتری شوند که میتواند در موفقیت و شکست استارتاپ نیز بسیار تعیینکننده باشد.
برای اینکه اهمیت این موضوع را بهتر درک کنید، یک مثال برایتان میزنم. فرض کنید شما یک استارتاپ برای کمک به ارتباط بهتر بین پزشکان و بیماران تاسیس کردهاید. هدف شما در فاز اول تنها معرفی استارتاپتان به پزشکان بوده و برای این کار تعداد محدودی بروشور به یک دفتر طراحی سفارش داده و چاپ کردهاید. در فاز دوم، شما قصد دارید روی معرفی کسب و کارتان به بیماران، کار کنید و تصمیم میگیرید برای این کار از بروشورهای مخصوص بیماران، تیزرهای تبلغاتی و پستهای معرفی اینستاگرامی استفاده کنید. بنابراین نیاز به طراحی گرافیکی و هنری تمام این بخشها دارید. حال فرض کنید شما یک فرد متخصص در این کار نداشته باشید. چه اتفاقی برایتان میافتد؟ در اینجا شما دو راه خواهید داشت. باید پروژه را به تعویق بیندازید تا پروسهی آگهی استخدام طراح، مصاحبه با کاندیدها و درنهایت انتخاب فرد مناسب را شروع کنید یا اینکه طراحی و اجرای تمام این بخشها را به شرکتهای دیگر بسپارید. در هردو این حالتها شما باید هزینهای زیادی از زمان تا انرژی و پول صرف کنید تا به هدفتان برسید. درصورتی که اگر این نیاز را از قبل پیشبینی کردهبودید میتوانستید در زمان مناسب مراحل استخدام فرد ماهر را انجام داده و نه تنها فاز دوم پروژه به تعویق نمیافتاد بلکه یک نیروی متخصص و ماهر از ابتدا در کنار تیم داشتید که میتوانستید از حضور او در همهی پروژههایتان استفاده کنید.
بنابراین خیلی مهم است که برای استخدام افراد از ابتدا اولویتبندی کنید و استراتژی داشته باشید.
چالش پنجم: هرچه پیش آید خوش آید، یا اولویتبندی کارها؟
در استارتاپها همیشه هزاران تصمیم برای بررسی وجود دارد و شما فقط 24 ساعت وقت دارید. بنابراین باید سعی کنید هر چیزی که باعث حواسپرتی شما میشود را از اطرافتان حذف کنید.
اولویتبندی کنید و وقت و انرژی خود را روی تأثیرگذارترین چیزها متمرکز کنید. از خودتان بپرسید: چه چیزی مهم است و چه چیزی را میتوانید تا فردا به تعویق بیندازید؟ چه چیزهایی مانع رشد شرکت شما میشود؟ اینها پاسخهایی هستند که باید از ابتدا با آنها مقابله کنید.
وقتی میخواهید اولویتها را تعیین کنید، به این فکر کنید که آیا این تصمیم یا اقدام نتایج مثبت، قابل اندازهگیری و قابلتوجهی خواهد داشت که به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می کند؟ یا فقط یک "اتفاق خوب" است که بعداً نیز میتواند اتفاق بیفتد؟
در این مقاله سعی کردیم به یکی از پرتکرارترین سوالات شما پاسخ داده و به شما در روشن شدن راهتان کمک کنیم. این پنج مورد اولیه یعنی مددیریت مالی، بازاریابی و فروش، برنامهریزی، پرسنل مناسب و مدیریت زمان کلیدهای اولیهی موفقیت شما در این راه هستند و باید در شروع استارتاپ خود حتما به آنها توجه کنید و یادتان نرود "نوش دارو بعد از مرگ سهراب" هیچوقت به کار نمیآید. پس اگر میخواهید استارتاپ موفقی داشته باشید باید برای تمام این موارد را از ابتدا برنامهریزی کرده و برایشان وقت بگذارید.
همانطور که درابتدای مقاله گفتیم، مقالهی چالشهای پیش روی استارتاپها چیست؟ دو بخش دارد. اگر این مقاله برایتان مفید بود لطفا آن را برای دوستانی که فکر میکنید به آن علاقه دارند نیز بفرستید. همچنین میتوانید بخش دوم این مقاله را نیز از طریق لینک زیر مطالعه کنید.
0 نظر